عشق من و بابایی محمد کیان جون عشق من و بابایی محمد کیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

محمد کیان پسر قشنگم

تولد یک سالگی

سلام قندعسلم سلام عشقم سلام عمر و زندگیم   ( بابایی اینجوری قربون صدقه ات میره ) کیان جونم تولدت مبارک مامانی  الهی دورت بگردم یک سال پیش چنین موقعی هنوز تو دل مامانی بودی و اصلا فکر نمی کردم آخر شب بغلم باشی   یادش بخیر از یه طرف انگار خیلی از اون روزا گذشته و از طرف دیگه انگار همین دیروز بود  نمی دونم مامان خوبی بودم برات یا نه ولی تو پسر فوق العاده ای بودی و واقعا خدا رو به خاطر داشتنت شکر می کنم عزیزدلم   منوببخش اگه کوتاهیی کردم پسرم  شیرین عسلم الان که دارم این پست و میذارم ساعت 1 بامداد روز 29 شهریور و ساعت 6 بعداز ظهر یه عالمه مهمون داریم ویه عالمه کار دارم   پیشاپیش خ...
29 شهريور 1392

راه افتادن !

سلام شکر پنیرم    خوبی مامانی؟ قربونت برم اومدم برات تاریخ اولین قدمای کوچولوت و ثبت کنم عزیزم    بعله ! پسر قشنگم روز 10 شهریور 92 درست 19 روز مونده به تولدش ، شروع کرد به راه رفتن    آفرین پسر خوبم مبارکت باشه البته روز اول خیلی خوب راه می رفتی ولی الان یکم ترسیدی نمی دونم چرا و با احتیاط تر میری و تعداد قدمات کم تر شده ولی فکر کنم تا روزای باقی مونده تا پایان یکسالگی دیگه راحت و بدون کمک راه بری الان باید یکم هوات و داشته باشیم  نمی دونی چقدر ذوق زده شدم وقتی دیدم داری راه میری آخه رفته بودیم خونه مامان جونه من ، که چشمش و عمل کرده بود عیادت ، اونجا بود که یه دفعه ای دستت و ول ک...
13 شهريور 1392

روزهای 12 ماهگی

عزیزترینم سلام  امروز 9 شهریور ماه ِو تا تولد تو 20 روز بیشتر نمونده ! این روزا همه اش دارم به پارسال این موقع فکر می کنم روزایی که اشتیاق در آغوش کشیدنت روز و شبم و پر کرده بود  روزایی که ثانیه ثانیه اش و محاسبه می کردم واسه تموم شدن و رسیدن به روز به دنیا اومدنت ! وقتی به اون روزا فکر می کنم انگار همین چند روزه پیشه ! در صورتی که یک سال گذشته ازش  این روزا اینقدر توی لذت داشتنت غرق شدم و سرگرمم باهات که نمی فهمم روزا چجوری شب میشه و این روزای شیرین عَسلیت چقدر زود داره تموم میشه وقتی به عکسات نگاه می کنم تازه متوجه گذر زمان میشم که چقدر کوچولو و فسقلی بودی و الان دیگه مردی شدی واسه خودت  توی عک...
9 شهريور 1392

یازده ماهگی

سلام سلام صدتا سلام امروز 28 مرداد ماهه و فردا 11 همین ماه زندگی کیان جونم تموم میشه و وارد 12 امین ماه میشه !!! بازم باورش برام سخته که به همین سادگی نزدیک به یک سال گذشت !!! کم کم باید خودمون و واسه اولین تولد قند عسل آماده کنم البته یه تولد ساده و خودمونی ولی خب یکم کار داره دیگه  خلاصه که یه ماه دیگه ام خیلی خوب و خوش گذشت ، شکر خدا   توی این ماه کیان جون یه بار دیگه یه سرما خوردگی مختصر گرفت البته خدا رو شکر خیلی چیز خاصی نبود بیشتر آبریزش بینی داشت گلاب به روتون    از دندون جدید خبری نیست ! از راه رفتن هم به صورت مستقل خبری نیست ! البته به نظر میاد تا یک ماه آینده بتونی خودت تاتی تاتی کنی ...
28 مرداد 1392

ما اومدیم ...

سلام سلام صد تا سلام    سلام به چشم و چراغ خونمون آقا کیان ِ مهربون و سلام به دوستای گلم  ببخشید که یکم غیبت داشتیم این روزا خیلی سرمون شلوغ بود جای شما خالی همه اش مهمونی بودیم و کمتر خونه بودیم  روزایی هم که خونه بودیم کیان جونم شیطونی می کنه باید همه حواسم بهش باشه وقتی هم می خوابید یا خودم خیلی خسته بودم یا یه عالمه کار داشتم  خلاصه که خیلی خیلی خیلی از دوستای گلم که نگرانم بودن ممنونم  خیلی دوستتون دارم و از داشتن دوستای خوبی مثل شما به خودم می بالم    حالا از این روزایی که گذشت براتون بگم : برید ادامه مطلب لطفا تا با عکسا باهم توضیح بدم   اولین اتفاق...
17 مرداد 1392

10 ماهگی

شیرین عسل مامان ، آقا کیان جان سلامممممممممممممم    یه سلام مخصوصم به دوستای عزیزممممممممممممممممممم  الهی من قربونت برم کیان جونم امروز 10 ماهگیت تموم شد و وارد یازدهمین ماه زندگیت شدی   بازم مثل هر ماه توی این تاریخ تعجب زده شدم که چقدر تند تند روزا میگذره   یاد روزای بارداریم می افتم که انگار ساعت از حرکت می ایستاد و روزای تقویم تغییر نمی کرد و من چقدر حرص می خوردم که پس کی وقتش میرسه بتونم بغلت کنم و بیای پیشم   و الان 10 ماهه که تو بغلمی و بیچاره ام کردی از بغلم پایین نمیری مادر یکم بازی کنی واسه خودت همه اش چسبیدی به من   بله اینم از روزگار منه دیگه  خلاصه که بعض...
29 تير 1392

سالگرد ازدواج

سلام کیان فسقلی  قربون اون دندونات برم که نمی ذاری ازشون عکس بگیرم   یهویی با هم یه عالمه دندون در آوردی الان 7 تا دندون داری 4تابالا و 3 تا پایین   نمی دونم چرا یه دفعه همه اش باهم در اومد تازه دوتا دیگه ام داری از بالا در میاری   چه عجله ای داری مادر  یکم واسه این دندونا اذیت شدی چون تعدادشون زیاد بود فدات بشم الهی ولی از بس خوش اخلاقی خیلی کسی چیزی نمی فهمید فقط من می فهمیدم داری درد می کشی بمیرم من   مظلومیتت به بابات رفته  خب بریم سر اصل مطلب : امروز سالگرد ازدواج من و شوشومه   انگار همین دیروز بود که داشتن عبد و بودن کنارش برام بزرگترین آرزوی دنیا ...
18 تير 1392

دسته گل

سلام به روی ماه شما آقا پسر خرابکار  امروز  حواسم بهت نبود شیطون بلا و رفتی سراغ گلدون کنار مبل و پرتش کردی روی زمین  خدا رو شکر که خودت چیزیت نشد و به خیر گذشت ولی گلدون بیچاره به چند تکه تقسیم شد  اینم عکس گلدون بیچاره  بله اینم از دست گلی که امروز به آب دادی قربونت برم    اشکالی نداره فدای سرت قربونت برم خدا رو شکر خودت چیزیت نشد  حالا برو ادامه مطلب یه سری از عکسای پارک و گذاشتم برات  عکس اول هنرمندی دیگه اته که به صورت خیلی سریع و سه سوته از میز تلوزیون میری بالا و بیچاره کردی من و  عکسای بعدی هم توی پارک سوار تاب و ماشین  ...
9 تير 1392

مسابقه

سلام به همه دوستای گلم می دونم که در جریان این مسابقه جدید همه هستید  پروانه جون مامان ایمان کوچولو هم لطف کردند و من و دعوت کردن البته خیلی وقته پیش ! ولی متاسفانه من فرصت نمی کردم بیام به سوالات جواب بدم و اما امروز می خوام این تلسم و بشکنم  پس بریم سراغ سوالات : 1_بزرگترین ترس از زندگیت؟ این که همسرم ترکم کنه ! 2_اگر 24 ساعت نامرئی میشدی چی کار میکردی؟ میرفتم فوضولی دنبال این و اون و سر از کارشون در می آوردم  3_اگر غول چراغ جادو توانایی براورده کردن یک آرزو بین 5 الی 12 حرف رو داشته باشه آن ارزو چیست؟ خوشبختی  4_از میان اسب سگ پلنگ گربه و عقاب کدام یک را دوست داری؟ اسب ب...
7 تير 1392