تولد سه سالگی
سلام عزیزممممممممممممممم سلام پسر قشنگم سلام یکی یدونه ی مامان قربونت برم عزیزم دلم واسه نوشتن برات تنگ شده بود نمی دونم چرا طلسم شده نوشتن برات !!! هر جوری می خواستم بشینم بنویسم و برات از روزهای زندگیت بگم که داره تند تند و پشت سر هم میگذره ، نمی دونم چرا نمیشد. اما دیگه واسه تولدت مگه میشه ننوشت !!! تولدت قشنگ ترین و بزرگ ترین اتفاق زندگیم بود با این که الان سه سال ازش گذشته نمی تونم لذت اولین باری که دیدمت و فراموش کنم وقتی اونقدر کوچولو موچولو با لب های قرمز گذاشتنت تو بغلم ... یادش بخیر خدا به همه زن ها لذت مادر شدن و عطا کن . آمین .... خب بریم سر اصل مطلب با اجازه بزرگ تر ها یه سلامم به دو...