عشق من و بابایی محمد کیان جون عشق من و بابایی محمد کیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

محمد کیان پسر قشنگم

خوابیدن کیان جون

خب پسر قشنگم یه خوبی داره که شب و راحت و کامل می خوابه تا چند روز پیش ظهر ها هم دو سه ساعتی می خوابید و به مامان استراحت می داد اما الان که سه ماه و نیمه شده  چند روزه بد خواب شده البته آب  و هوای این چند روز آلوده بوده و مدارسم رو هم تعطیل کردن شاید روی نی نی ما هم تاثیر گذاشته و اذیت داره میشه قربونش برم خلاصه که یه کار جالبی که یاد گرفته اینه که وقتی میذاریمش توی گهوارش خودش و یه گوشه زیر بالش قایم می کنه و خوابش می بره انقدر این کارش بامزه است که دلم می خواد ساعت ها نگاهش کنم البته تا قبل اینکه خوابش ببره هی سرش ومیاره بیرون و می خنده ، قایم موشک بازی می کنه الهی دورت بگرده مامانت   ...
18 دی 1391

انتخاب اسم

پسر گلم واسه انتخاب اسمت خیلی ماجرا داشتیم بابا همون اول که فهمید نی نی مون یه پسر کاکل زریه گفت اسمش و بذاریم کیان  و بعد از اون هر اسمی بهمون پیشنهاد می شد و یا من پیدا می کردم می گفت هر کاری می خوای بکن من که گفتم فقط کیان ، خلاصه بالاخره بابا برنده شده و خودش اسمت و انتخاب کرد منم چون اسم محمد و دوست داشتم محمد و بهش اضافه کردیم و شدی محمد کیان و چقدر اسم قشنگیه ...
18 دی 1391

تاریخ تولد

    محمد کیانِ عزیز من در تاریخ ٢٩ شهریور ماه سال ١٣٩١ ساعت ١٠ و ٣٠ دقیقه شب به دنیا اومد وزن هنگام تولدش ٣ کیلو و ٤٥٠ گرم بود و قدش ٥٠ سانتیمتر   ...
18 دی 1391

اتاق پسر گلم

این جا اتاق پسر قشنگم که یک ماه قبل تولدش آماده شد و هر روز ساعات زیادی رو قبل از به دنیا اومدنش توی این اتاق سپری کردم امیدوارم وقتی بزرگ تر شد خودش دوست داشته باشه اتاقشو شایدم تا بزرگ بشه مااز این خونه رفته باشیم این عکس ها فقط یادگاری بمونه ...
18 دی 1391