تاریخ تولد

عزیزدلم هیچوقت یادم نمیره روزی که شبش به دنیا اومدی با مامان راضیه کلی حرف زدم گفتم چرا این پسرو به دنیا نمیاری ماه مهر شروع شد، مامانی گفت چیکار داری بچه مو میخواد نیمه دومی بشه گفتم آخه من دیشب خواب دیدم به دنیا اومده مامانی گفت سوده هم همین خوابو دیده ... و ما همچنان ناامید از به دنیا اومدن تو تو این دو روز پایانی ماه شهریور بودیم ... که شبش با صدای تلفن بابا از خواب بیدار شدم و خبر به دنیا اومدنتو از اون شنیدم جیگرم ... از صمیم قلبم برای تو، مامنی و بابایی آرزوی سلامتی و شادی دارم و دوستتون دارم

قدمت به زندگیتون مبارک و پر برکت باشه. سربلند و نامدار باشه .