روز پدر
کیان جونم سلام قربونت برم که با حضورت اسم زیبای مادر و پدر و به من و شوشوییم هدیه دادی
امسال اولین سالی ست که شوشوی بنده پدر بودن و تجربه میکنه و کلی هم ذوق می کنه آخه سال گذشته که من باردار بودم خیلی حس پدر بودن نمی کرد خب حقم داشت اونقدر که من وجود کیان و درون خودم احساس می کردم اون متوجه حضورش نمی شد ، ولی با به دنیا اومدن کیان همه چیز عوض شد اینقدر عاشقانه کیان و دوست داره که من بعضی وقتا ( راستش و بخواین اکثر اوقات ) حسودیم میشه
خلاصه ما کلی برنامه ریزی کرده بودیم که چیکار کنیم امسال آقای پدر و شاد کنیم که دیدیم خودش رفته واسه خودش از طرف ما لباس خریده البته من هم تصمیم داشتم لباس بخرم و اینجوری که شد خوشحال شدم چون چیزی خریده که دوست داشته
ما هم مجبوریم خشکه حساب کنیم باهاش
ولی اون لباسا کادوی من به عنوان هدیه روز مرد بود و از طرف کیان جون هم یه دسته گل واسه بابایی
اینم شاهزاده کوچولوی من با هدیه اش که می خواد به باباش تقدیم کنه
اگه شد بعدا از لباسای خریداری شده توسط خود آقای پدر هم عکس می ذارم
خلاصه که عبد جونم شوشوی مهربونم روز پدر و مرد و بهت تبریک می گیم
و خیلی خیلی دوستت داریم و خدا رو به خاطر داشتنت و در کنارمون بودنت شکر می کنیم
روزت مبارک عشقم