مسافرت
سلام به همه دوستای گلم و سلام به کیان کوچولوی نازنازی خودم
این مدت که خبری نبود ازمون رفته بودیم مسافرت جای همه خالی رفتیم تهران به بابا عبد ملحق شدیم و با هم رفتیم باغ عموم اینا دماوند
این اولین سفر بیرون از شهر کیان بود من و کیان با ماشین دایی یوسف و زندایی ندا رفتیم مسافرت و برگشتیم چون بابا تهران بود و بعدم که ما اومدیم تهران موند
خیلی توی راه بهمون خوش گذشت داداش و زن داداشم همسفرای خیلی خوبی بودن و تازه زندایی ندا که یه کدبانوی تمام عیاره توی راه یه عالمه ازمون پذیرایی کرد و یه کیک خیلی خیلی خیلی خوشمزه هم پخته بود که جای همه خالی
قربون زن داداش هنرمندم برم دستت درد نکنه ندا جون دست داداشمم درد نکنه خیلی خسته شد واسه رانندگی
خلاصه که چند روزی دماوند بودیم و برگشیتم چون کیان جونم خیلی شیطون بلا شده فرصت عکس گرفتن بهمون نمی داد تعداد کمی عکس گرفتیم که براتون می ذارم
صبحانه را جای همه خالی نطنز توی یه پارک خوردیم که فوق العاه هم شلوغ بود
واسه نماز توی یه مسجد توی راه توقف کردیم و کیان جونم از اول تا آخر توی مسجد چهار دست و پا می رفت و شلوغ میکرد دوسه تا بچه ام بودن که باهاشون بازی می کرد ولی نشد ازشون عکس بگیرم
این عکس کیان با گنبد مسجد
این عکس ها هم از فضای اطراف ویلای عموم
یه امام زاده هم اونجا بود به نام امام زاده عبدالله واسه اولین بار رفتیم با هم یه مکان زیارتی میگن وقتی اولین بار بری توی یه امام زاده هر دعایی کنی قبول میشه ایشالا واسه مامان دعاهای خوب کرده باشی کیان فسقلی
خب اینم از عکسای اولین سفر همراه کیان جون