بعضی از عکس های عید
کیان جونم سلام به روی ماهت به چشمون سیاهت الهی قربونت برم که اینقدر بلا شدی و تند تند چهار دست و پا می ری و منم به دنبالت
قربونت برم امروز می خوام بعد از یک ماه تاخیر بعضی از عکسای عیدت و بگذارم برات
اول اینکه سال تحویل امسال خونه مامان جان اینا بودیم ولی شما خواب بودی سر سال تحویل و نشد ازت عکس بگیریم بعدشم که رفتی تو سفره هفت سین مامان جان و همه چیزو ریختی به هم و سبزه ها رو نابود کردی که به دلیل وخامت اوضاع یادمون رفت از اون صحنه ها عکس بگیریم البته می دونم که صحنه های مهیج تری از شما خواهیم دید و واسه عکس گرفتن دیر نیست خلاصه که بعد رفتیم خونه مادر اینا و اونجا یه سری عکس داری که برات می ذارم بقیه هم مربوط به روز 13 بدره
امیدوارم خوشت بیاد قربون اون شکل ماهت برم قند عسلم
هرروزی که رفتیم خونه مادر اینا تو با شکلات ها سر گرم می شدی قربونت برم نمی تونی که بخوری فقط با هاشون بازی می کردی
این آقا پسرای خوبم پسر عمه هات هستن آرمین و امیر که خیلی دوستت دارن و تو هم خیلی دوستشون داری منم که عاشقشونم
اینم من و شما تو خونه مادر
اینم شما و بابای مهربونت دلمون خیلی براش تنگ میشه وقتی عکساش و می بینیم بیشتر خدایا یه کاری کن شوشویی پیشمون باشه
این عکس ها هم خیلی هنری انداخته شده تو روز 13 بدر
دقت بفرمایید چقدر واسه باباش ذوق می کنه ! و حالا من ...
اصلا به من نگاه نمی کنه داره دنبال باباش می گرده
اینم آتیشی که شب بابایی درست کرد و دورش نشستیم
دوتا عکس هنری دیگه هم هست
بله این هم از آثار هنری بود که روز 13 فروردین خلق شد در باغ مادر اینا
خب یه خبر دیگه هم هست روز 14 فروردین عمو حسین برات یه نهال کوچولوی گردو کاشت که مثل خودت فسقلی بود
نمی دونم به قول معروف درختت گرفته یا نه ؟ ایشالا که گرفته و به زودی از گردوهاش می خوریم ولی ناقلا الان دوتا درخت داری یه پرتقال و یه گردو فکر کنم تا بیای بزرگ بشی یه باغی واسه خودت داشته باشی
حالا عکس مراحل کاشت نهال گردو رو برات میذارم به عنوان عکسای آخری
عمو حسین جون دستت درد نکنه که اینقدر مهربونی
ببخشید گل پسرم که یکم دیر شد عکسای عیدت دوستت دارم می دونی که این کار دله گناه من نیست تقصیر دله