عشق من و بابایی محمد کیان جون عشق من و بابایی محمد کیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

محمد کیان پسر قشنگم

روزای سخت

1392/7/29 13:29
671 بازدید
اشتراک گذاری

سلام یکی یدونه خونمون ماچ و سلام به همه دوستای خوبم قلب

ببخشید که بی خبر گذاشتمتون و نگران شده بودید حالا براتون علت تاخیر و غیبتمون و میگم ناراحت

روزای سختی رو گذرونیدم بیشتر از همه کیان و در کنارش ماها ناراحت

روز دوشنبه 92/7/1 رفتیم من و کیان واسکن یک سالگیش و زدیم اولین بارم بود که خودم به صورت مستقل کیان و بردم واسه واسکن همیشه مامانم باهامون بود این بار نمی تونست بیاد و خودمون رفتیم و کیان مثل همیشه خیلی شجاع و خوب بود و فقط لحظه واکسن یه چند ثانیه گریه کرد و زودی آروم شد و مثل همیشه خندان نیشخند

طبق گفته دوستان واطرافیان خیالمون راحت بود که واکسن یک سالگی هیچ عوارضی نداره و واکسن خیلی راحتیه ، و همین طور هم بود و تا روز جمعه 92/7/5 کیان هیچیش نبود ولی ظهر روز جمعه تبش شروع شد و به 40 درجه رسید به هیچ صورتی هم پایین نمی اومد خنثی روز شنبه بردیمش پیش دکترش که گفت ربطی به واکسن نداره و یه سرما خوردگی ویروسیه و فقط گفت تبشو با استامینوفن و شیاف کنترل کنیم .

اما کیان تا روز دوشنبه همه اش تب داشت و بی حال بود درجه حرارت بدنش از 40 پایین نمی اومد و به هیچی جواب نمی داد ، نه پاشویه نه شیاف نه قطره نه شربت نه وان آب هیچی تبش و پایین نمی آورد در بهترین حالت نیم ساعتی می اومد روی 38.5 و دوباره می رفت روی 40 تعجب طفلک کیان اینقدر لاغر  شده ناراحت زیر چشماش گود شده واصلا حال راه رفتن نداره هی می خوره زمین گریه

داشتم دیونه می شدم نمی دونستیم چیکار کنیم دکترم می گفت باید دوره اش و بگذرونه و تا 4 روز همین جوره تعجب

و دقیقا پایان روز 4رم تبش قطع شد ولی بدنش پر شد از دونه های قرمز ناراحت حالا تبش قطع شده بود ولی شب تا صبح گریه می کرد هنوزم همین جوره و شب تا صبح بیداریم ! آخاون وقت من فکر کردم سرخچه بوده و به خاطر واکسنش این عوارض ونشون داده بوده

باز بردمش دکتر ولی این یکی دکترم گفت سرخچه نیست و ویروسیه مثل سرخچه و دوره اش و گذرونده و خوب میشه زودی لبخند دلیل گریه هاشم گفت احتمال زیاد دونه هایی که بهش زده خارش دارند و اذیتش می کنند ولی چون من گفتم به خودش می پیچه قرار شد یه آزمایش ادرار هم بده که ببینیم خدای نکرده عفونت ادرار نداشته باشه ناراحت

در هر صورت خدا رو شکر رو به بهبوده ولی شبا تا صبح گریه می کنه و بعد روزا می خوابه البته توی روز خوش اخلاقه مثل همیشه فقط یه کم بهونه گیر شده فقط می خواد بغل باشه و کنارش نشسته باشم 

خودمم کمر درد کلافه ام کرده ، خلاصه که خیلی خسته ام خیلی ناراحت

دعا کنید زودی خوب بشه و این روزا بگذره ماچ

ببخشید دوست جونا که نتونستم بهتون سر بزنم ، بازم عذر خواهی می کنم هنوزم گرفتارم ولی در اولین فرصت میام پیشتون لبخند دلم براتون تنگ شده هم واسه خودتون هم فرشته های کوچولوتون ماچ 

در ضمن می خوام سرویس اینترتم و عوض کنم اگه بشه این شرکت خدماتش خوب نیست سرعتش خیلی پایینه و هی قطع میشه عصبانی

شایدیکم اومدنم طول بکشه نگران نباشید ماچ دوستتون دارم مراقب خودتون باشید و التماس دعا قلب

اینم کیان کوچولو که در تب می سوخت ناراحت

 

کیان مریض

بمیرم واسه اون چشمای تب دارت ماچ

خدایا به خاطر همه چیز شکرت قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان بردیا
11 مهر 92 12:26
الهی بمیرم براش...ایشالا دیگه بیماری سراغت نیاد...مامانی جون خسته نباشی


خدا نکنه خاله مهربونم
ایشالا که بیماری سراغ هیچ بچه ای نره
مرسی گلم
خداییش خیلی خسته شده بود
خدا رو شکر الان خیلی اوضاع بهتر شده
ببخشید که نتونستم سر بزن بهتون
زودی میام گلم
شازده امیر و رها بانو
13 مهر 92 1:50
الهی عزیزم چقدرم این ویروس لعنتی بدِ هرچی ما مامانا رشته میکنیمو پنبه میکنه میره به زور 2 گرم به وزن این بچه ها اضافه میکنیم با یه تب هم ضعیف میشن هم یه عالمه وزنشون میاد پایین خدارو شکر که بهتره انشاالله زود زود خوب میشه

خدا نکنه عزیزم
مرسی خاله مهربونم از این همه لطفت
مراقب خودتون باشید
توروخدا رها رو خیلی مواظب باش کوچولو تره تو این فصل خیلی زود بچه ها سرما می خورن
ببوس فرشته های نازتونو
مامان بهداد
13 مهر 92 15:47
ای جانم.الهی من فداش بشم که تب کرده و مریض شده.
الهی مامانی خسته نباشی که اینقدر پیگیر حال کیان بودی. واقعا آدم دلش میسوزه که چطوری قطره قطره غذا می خورن و ذره ذره گوشت میان. اونوقت دو سه روزه تمام گوشتشون آب میشه و میشن یه پاره استخون.
حسابی تقویتش کن تا دوباره برگرده .
براش صدقه بگذار.
هزا ماشاا... اینقدر خوشگل شده و تو دل برو که دم چشم هست.
ایشالا بلا به دور باشه و زودتر خوش و خندان بشید و شاد و شنگول.
ببوسش.

سلام قربونت برم
مرسی از لطفت عزیزم
آره راست میگی فکر کنم چشم خورده بود
اتفاقا همه دعوام کردن که چرا عکساش و گذاشتم
خدا خودش حفظ کنه این شکرپنیرامون و
مــآمــآنــے
14 مهر 92 15:33
الهی بمیرم
چقدر سخته دیدن بیتابی و مریض بودن بچه ها
مخصوصا برای مادرا


کمردرد هم که دیگه هیچی...
منم گرفتم یه هفته ای میشه....


خدا نکنه عزیزم
آره مهناز جون خیلی سخته
ایشالا که کسرا جون صحیح و سالم باشه همیشه
خیلی مراقبش باش
اگه یکسالگی و بدون مریضی رد کنه خیلی بدنش مقاوم میشه
توی سرما از سرماخوردگی توی فصل گرم هم از گلاب به روتون اسهال و استراغ
خیلی مراقبش باش مثل گل می مونن این فسقلی ها
ببوسش یه عالمه

مامان یاسین
15 مهر 92 23:23
سلام بعد از مدتی اومدم خدا بد نده چی شده عسلم
فکر کنم خودم چشمت کردم الهی بمیرم خدا کنم بهتر شده باشی حتما فردا بهتون زنگ میزنم


سلام به روی ماهت
قربونت برم این چه حرفیه
زنده باشی همیشه گلم
یادت نره یه اسمس بهم بده فدات شم
یاسین و ببوس
مامان بهداد
18 مهر 92 9:37
سلام گل خاله
پسر خوشگل ما خوب شده ؟ امیدوارم که خوب خوب شده باشه . من که همش تو فکرتون بودم. خسته نباشید.


سلام قربونت برم
آره خدا رو شکر خوب شده فقط یکم آبریزش بینی داره هنوز که نمی دونم چرا بر طرف نمیشه
هنوزم شبا 10بار بیدار میشه و گریه می کنه
نمی دونم مشکلیش چیه؟!
مرسی فدات شم که به فکر مایی
به خدا منم دلم برای همتون تنگ شده بود
این مدت خونه نبودم
حالا که برگشتم زودی میام بهت سر می زنم عزیزم
بهداد جون و ببوس
مــآمــآنـے
19 مهر 92 22:42
کجایییییییییییی؟
چرا نمیای؟
کیان جان خوب شد؟
بیا دیگه مردیم از نگرانی


سلام عزیزم
ببخشید قربونت برم که نگرانتون کردم
آره عزیزم کیان خوب شد ولی از همون روز تا حالا آبریزش بینیش قطع نشده
گریه های شبهاشم که همچنان پابرجاست
ولی خوبیم خدا رو شکر
خونه نبودم این مدت
تازه اومدم
ببخشیــــــــــــــــــد
مامان یاسین
20 مهر 92 21:29
کجایین پس


سلام قربونت برم
ببخشید من شماره ات و نداشتم زنگ بزنم بهت
به گوشیم یه اسمس بده
کیان گوشی قبلیم و خراب کرده
خوبیم عزیزم نگران نباش
یکم سرم شلوغ بود خونه نبودم اصلا
تازه اومدم
مامان امیر علی
21 مهر 92 13:44
عزیزم بمیرم الهی قربونت برم
راضیه جون این واکسن اسمش راحته به خدا بعد از اینکه امیرعلی این واکسنه رو زد همش مریض بود شاید یادت باشه همش تو وبلاگش مینوشتم که مریض بود امرعلی هم همش تب میکرد تنش دونه زده بود
ایشاله که زودی خوب شه این گل پسر


سلام عزیزم
خدا نکنه قربونت برم
آره واقعا خیلی سخته
هنوزم مریضه
نمی دونم چرا خیلی از بچه ها هیچ واکنشی نشون نمی دن
من که از الان نگران واسکن 18 ماهگی ام که همه میگن سخته
مرسی قربونت برم که سر زدی بهمون
امیرعلی و ببوس
مامان دانیال
22 مهر 92 9:40
سلم عشق خاله
الهی خاله محبوبه نباشه مریضیتو ببینه
الهی دورت بگردم چی شدی یهوووو
الهی فدات بشم هزار ماشالا ازبس خوب و مهربون و خوش اخلاقی اینجوری چشم خوردی
خدا رو شکر که بهتری ببخش یه چند وقتی نتونستم بهت سر بزنم منم دگیر همین سرما خوردگیه دانیال بودم
راضیه جونم فدات بشم درکت میکنم خیلی خسته شدی
ایشالا درد و بلا ازتون دور باشه و کیان نازمم دوباره مثل سابق خوب خوب بشه
میبوسمتون عشقای منین شما دوتا

سلاممممممممممممممم خوبی عزیزم
دلمون برات تنگ شده بود
آره خاله کیان جون خیلی مریض بود
الان خدا رو شکر خوب شده دیگه فقط یه خورده هنوز آبریزش داره
بمیرم برای دانیال جونم اونم مریض بود؟!
امان از این سرماخوردگی
ایشالا سلامت باشید همیشه مراقب خودت باش
دانیال جون ببوس عروس منم گیلگیلی کن
مامان نی نی
22 مهر 92 10:23
سلام عزیزم
واقعاخسته نباشید.میدونم خیلی سخته ولی تحملش برای شما که یک مادر نمونه ای نباید سخت باشه.خداروشکرکه داره کم کم بهتر میشه براش صدقه هم بدید .چون بچه ها خیلی تو نظر هستند.
راستی تولدشم مبارک باشه.
موفق باشید

سلام عزیزم مرسی قربونت برم
الان خدا روشکر خوب شده تقریبا
تولد محمد کیان شمام پیشاپیش مبارک
حامی
22 مهر 92 23:26



ممنونم
مامان ایمان
27 مهر 92 15:43
الهی بگردم خاله فداش بشهههههه عزیزم خیلی اذیت شده خواهر تورو خدا مواظبش باش راضیه جان دلمون واستون تنگیده بیاین پیش ماهم


قربونت برم خاله مهربون
آره خیلی روزای سختی بود
خدا رو شکر تموم شد ولی یکم گرفتارم نمی رسم بیام مطلب بذارم
اما میام سر میزنم بهتون عزیزم
مریم مامان دونه برفی
28 مهر 92 9:55
ای واااااای عزیزم خسته نباشید .خداروشکرکه حالش بهتر شده . تب خیلی بده . اون دونه های روی بدنش هم احتمالا بخاطر تبشه که الان زده بیرون . .خدا رو هزارمرتبه شکر.

قربونت برم خاله مهربون
آره واسه تبش بود و دو سه روز بعدش کامل از بین رفت
خدا روشکر
مرسی عزیزم
مراقب خودتون باشید
امیرعلی و ببوس
مامانی کسرا
28 مهر 92 15:17

عزیزم،نگرانت شدم،البته گفته بودی نگران نشیم اما خوب میتونم تصور کنم مادر مریض و خسته با یه وروجک که واکسن زده و تب داره و...
اما انشالله به زودیبا خبرای خوب برگردی
مواظب خودت باش


سلام قربونت برم
مرسی عزیزم که نگرانمون بودی فدات شم
آره فدات شم خیلی سخت بود ولی مثل همه سختی های دیگه گذشت الان خوبیم قربونت برم
یه خورده حس نوشتنم نمی یاد نمی دونم چرا
ولی فردا میام واسه ماهگرد کیان پست میذارم
تو هم مراقب خودت باش عزیزم
شاد باشی همیشه
سارا مامانی شیدا
28 آبان 92 8:57
وای کیان جونم نبینم مریضیتو عزیزم
راضیه کرمی نیا
پاسخ
مرسی خاله جونم