عشق من و بابایی محمد کیان جون عشق من و بابایی محمد کیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

محمد کیان پسر قشنگم

13 ماهگی

1392/7/29 12:04
1,040 بازدید
اشتراک گذاری

سلاممممممممممممممممممممممممممم قلب به همه دوستای گلم 

 و کیان جونم ، عزیزترینم  ، عشقم سلام ماچ ببخشید مامانی که نتونستم توی این یه ماه بیام و برات از شیرین کاریهات و شیطنت ها بنویسم  خجالت انگار همین دیروز بود که داشتم تدارک تولدت و می دیدم و چشم به هم زدم یک ماه گذشت !!! دوست ندارم زود زود بزرگ بشی قربونت برم  

الان 13 ماهت تموم شد و وارد 14 ماهگی شدی گلم قلبماچ

 

قلب13 ماهگیت مبارک یکی یدونه ی مامان قلب

 

همون جوری که توی پست قبلی خوندی یه چند روزی سخت مریض بودی ، یکمم عادت هات تغییر کرده دوباره مثل نوزادی هات شده بودی و شبها یک ساعت به یک ساعت پا می شدی گریه می کردی و شیر می خواستی که هنوزم نمی دونم دلیلش چی بود

ولی خدا رو شکر الان همه چیز مثل قبل شده همون قدر سرحال و شاد و خوش اخلاقی خدا رو شکر و اون روزای سخت تموم شد تشویقنیشخند

فقط نمی دونم چرا این مدت حس نوشتن نداشتم سوال از همه دوستای گلم معذرت می خوام که نگرانشون کردم

این مدت به وبلاگاتون سر میزدم هر از چند گاهی و می دیدم هم چیز خوب و خوشه کلی خوشحال می شدم

ولی انشالا حالا دیگه زود زود میام که دوباره نگرانم نشید

خب از این روزامون بگم براتون برید ادامه مطلب:

 

کیان خان هنوز 8 تا دندون داری و از دندون جدید همچنان خبری نیست ! فکر کنم دوباره مثل اون دفعه چند تا دندون و با هم در بیاری

از حرف زدنم خبری نست همونای قبلی رو هم که می گفتی دیگه نمی گی دیگه مامان و بابا و دَ دَ و اینا رو هم نمی گی

فقط آپ = آب و عــَــــــــــــــت = ساعت و میگی البته فقط به این چیزا نمی گی در روز 1000 بار میگی آپ و 1000 بار می گی عــَــــــــــــــت !!!

مثلا میخوای بگی بغلم کن هم ازاین دوتا کلمه استفاده می کنی !!! نمی دونم استعداد حرف زدنت مادر به کی رفته سوال مطمئنا به من که نرفته خنده 

راستی وقتی بهت میگم بع بعی چی میگه می گی بَ ع البته اینقدر بامزه میگی کودم میگی که فقط خودم می فهمم منظورت چیه نیشخند

دیگه جونم برات بگه بسیار حرفه ای نانای می کنی به صورتی که به هر آهنگ ریتمیکی و یا هر ضربه ای روی میز و در و دیوار به رقص در میای مثلا اگه توی خیابون یه نفر رد بشه گوشیش زنگ بخوره شروع می کنی به رقصیدن

از همه بدتر اینکه رفته بودی مراسم ختم پدرشوهر خاله ام ( خدا رحمتش کنه تازگی فوت شدن) تا رفتیم سر خاکشون آقای مداح داشت نوحه می خوندن و شما سر خاک حالا نرقص و کی برقص

بنده خداها نمی دونستن گریه کنن یا بخندن  نیشخند باباجان که خیلی از دستت شاکیه خنده تاز الان بشکن زدن رو هم یاد گرفتی

آخه این همه استعداد توی قردادنت از کجا میاد؟نیشخند

آهان اصلا یادم رفت بگم بهت کیان جون که چون خاله مریم برات دف می زنه و دایی علی برات نی می زنه وقتی میریم خونه مامان جون اینقدر رقاص شدی و هروقت یه چیز گرد دستت بدیم شروع می کنی دف زدن که اینقدر حرفه ای میزنی قرار شده بریم برات یه دف کوچولو بخریم و همین طور اگه یه لوله بدیم دستت سریع شروع می کنی به نی زدن و علاقه بسیار زیادی به آهنگ یه دونه انار دو دونه انار سیصد دونه مرواریدداری خنده

بعله اینم شرین کاری های جدید که حسابی  سرگرممون کردی و شادمون می کنی قربونت برم نیشخند

و البته تا چشم به هم می زنم نمی دونم با چه سرعتی از صندلی های میز ناهار خوری می ری بالاو می شینی روی میز تعجب خیلی کار خطرناکی خدا رحم کنه بهمون از دست این شیطنت هات 

خب دیگه از کارای جدیدت دیگه چیزی یادم نمیاد اگه یادم اومد میام برات میگم 

حالا چند تا عکس برات می ذارم متاسفانه از میز بالا رفتن  و دف زدنت و عکس ندارم ازش وقتی گرفتم میام برات می ذارم 
دوستت دارم کیان جونمماچ
کیان
این استخر توپی که مادراینا زحمت کشیدن واسه تولدت هدیه دادن بهت 
کیان و استخر توپ
و این هم تابی که عمه ناهید جون هدیه دادن و این روزا سرت باهاش گرمه

کیان و تاب
خیلی هم علاقه داری که توپت رو هم ببری دنبالت توی تاب 
کیان و تاب
اینم از نحوه خوابیدنت 
کیان خوابالو
این عکس رو هم بابات گفته بگیرم ازت خیلی خوشش اومده بود از این ژستت
کیان
اینم وقتی که حواسم نیست و می پری روی میز
کیان
الهیی من قربون اون موهای فرفریت برم که اینقدر نامرتب شده خنده ولی هنوز دلم نمیاد کوتاه کنم
فکر کنم یکم این نامرتبی و تحمل کنم بلندتر بشه بهتر بشه
شایدم رفتیم آرایشگاه یکم منظمش کنه 
بابات که میگه نه فرفریهاش میره  و دوست ندارم عصبانی 
حالا فعلاهمین جوری هاشولی پاشولی باش تا یه تصمیمی برات بگیریم قند عسلخنده
خلاصه که بازم 13 ماهگیت مبارک عزیزم
دوستای گلم دوستتون دارم
خدایا به خاطر همه چیز شکر قلب
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

مامان بهداد
29 مهر 92 16:50
سلام سلام صد تا سلام
کجا بودید بابا دلم یه ذره شده بود؟؟
سیزده ماهگی گل پسری مبارک باشه
ای جانم که بشکن میزنه و قر میده و نانای میکنه.
حرف زدنش هم خوب میشه مامانی نگران نباش. فکر کنم زودتراز بهداد راه بیفته.
ولی خداییش یک ماه که نبودیا. دلمون پوکید.
خب خدارو شکر که حالش هم خوب خوبه و مشغول بازیگوشی و شیطنته.
آفرین کیان جان ادامه بده.باید معلوم بشه که پسره دیگه


سلام به روی ماهت قند عسلم
خوبی مریم جونم
منم خیلی دلم تنگ شده بود براتون
ایشالا زود زود میام
ببخشید این مدت یکم هم سرم شلوغ بود هم حوصله نوشتن نداشتم
هرجا باشم ولی یادتون هستم همیشه
بعله این کیان خانم عجیب سعی در اثبات پسر بودنش داره کم کم به این فکر افتادم که میز ناهار خوری رو هم جمع کنم خیلی خطرناک شده نمی دونی چجوری وبا چه سرعتی میره بالا
خلاصه که خدا به خیر بگذرونه
مراقب خودتون باشید
سیب سرخ کوچولو
29 مهر 92 22:43
ماه پیشونی خاله سلااااااااااااااااااااااام عزیزم.دوست خوبم ،مامان راضیه ی گل سلام.اول از همه همیشه حواسم به تاریخ تولد محمد کیان جون بود که اولین نفر تولدش رو تبریک بگم اما متاسفانه اینقدر اتفاقات جورواجور و حوادث غیر مترقبهپیش اومد که شدم آخرین کسی که این واقعه ی مهم و با شکوه رو بهتون تبریک میگه.اما به قول کلاه قرمزی اکشالی نداره،اینم خودش یه جور رکورده،بریم سر اصل مطلب
فرشته ی نازم،محمد کیان ماه خاله
یک سال از زمینی شدنت گذشت عزیز دلم،تبریک میگم تولدت رو عشق خاله.انشاالله 120ساله بشی زیر سایه ی بابا و مامان ماهت
راضیه ی گل و مهربونم،دوست ماهم،یک سال مادر شدنت مبارک عزیزم الهی همیشه سایه ت بالا سر فرشته کوچولو باشه.


سلام عزیز دلم
اکشالی نداره خاله جون
شما هر وقت تبریک بگی عزیزی و تبریکت شادمون می کنه عزیزم این مدت که نبودی جات خیلی خالی بود گلم
خدا رو شکر که خوبی و شاد و سلامت و ما فقط همین و از خدا می خوایم
مرسی قربونت برم با این تبریک زیبات
دوستتون داریممممممممممممممممممم
سیب سرخ کوچولو
29 مهر 92 23:19
سیب کوچولو نذاشت اونطور که دلم میخواد تبریک بگم اینقدر جیغ جیغ کردخوب کجا بودیم؟؟
نذاشت بفهمم چی مینویسم اصلا.خونه رو گذاشت رو سرش وروجک.
یعمی عاشق اون عکستم که رو میز نشستی فرشته ی خاله.
راضیه جون موهاشو دست نزنی ها.خیلی نازنفداش بشم خودم.من مخالف موهاش رو کوتاه کنید هاااااااااافدای اون فر فری هاش بشم من.
چقد دلم براتون تنگ شده بود من.اگه اینجا بود اینقد میبوسیدمش تا دلم خنک بشه
مامان مهربون یه خسته نباشید حسابی واسه گذروندن روزای سخت و یه التماس دعای حسابی واسه من چون در حال گذروندن همون روزای سختمتا آقا رو میخوابونم و میام سر مبارک بر بالین بگذارم صدای جیغ بنفشی گوشم را نوازش میکند و از این حرفا خلاصه.دلیلشم نمیدونم چیه میگن دندون میخواد در بیاره
فدای فرشته ی خاله بشم که با هم دندون در آورد.
محمد کیان،حسام الدین داره عکست رو نگاه میکنه و باهات به سبک خودش حرف میزنه نمیدونم چی میگه فک کنم میخواد تولدت رو تبریک بگه.
دلم خیلی براتون تنگ شده بود ببخشید اینقدر نوشتم شرمنده.راستی نایب الزیاره بودم البته اگه قابل باشم.به ندای مهربون هم سلامم رو برسونید انشاالله آقا امام رضا بهش یه فرشته ی ناز بده مثل خودش.

الهیی من قربون خودش و اون جیغاش برم
به خدا دلم براش ضعف رفت عکس جدیداش و دیدم ماشالا چقدر بزرگ شده
انشالا خدا قسمت کنه همدیگه رو زودی ببینیم اون وقت من حسام و می خورم تو کیان و بخور
خسته نباشید هم بهت میگم عزیزم به خاطر شب بیداری ها
انشالا که به راحتی دندون در بیاره و کم تر اذیت بشه
بعضی وقتا همین جوری میشن بچه ها نا آروم می شن و آدم دلیلیش و نمی دونه
طفلکی ها نمی تون منظورشون و به ما برسون گناه دارن
الهیی من قربونت میرزا حسام الدین جونم که با کیان حرف می زنی فکر کنم داشته سفر رفتنش و تعریف می کرده واسه کیان ، از هواپیما و مهمانداراش
مرسی عزیزم که دعامون کردی
انشالا ما قسمت بشه ما هم بریم و واسه شما دعا کنیم
ندا جونم خیلی خیلی سلام میرسونه همیشه بهت
مشغول درس و دانشگاهه سرش شلوغه
ترم آخره دیگه ایشالا بعدش مامان میشه
فکر کن چه عمه ای بشم من
مراقب خودتون باشید عزیزم حسام جونم ببوس به بابایی هم خیلی خیلی سالم برسون
عیدتم مبارک عزیزدلم
بابای حامی
1 آبان 92 20:54
سلامممم مبارک باشه انشالله


سلاممممممممممممممممم
ممنونم بابای مهربون
شاد باشید انشالا
مامان ایمان
2 آبان 92 2:00
سلام عزیزم سیزده ماهگیت مبارکککککککککک[
عزیز خاله عکسات چقدر نازه ماشالله روز به روز هم خوشگلتر میشی فدات بشم
مامانی موهاشو اصلا کوتاه نکن خیلی بهش میاد ناز میشه قند عسلمون ببوسششششش


سلام خاله مهربونم
مرسی عزیزم
چشمای شما روز به روز خوشگل تر میشه که کیان و خوشگلتر می بینه
آره پروانه جونم خودمم خیلی موهاش و دوست دارم
خیلی باحاله فرفریه
شمام ایمان جون و ببوس
مامان ایمان
2 آبان 92 2:06
شبي در محفلي ذکر علي بود ، شنيدم عاشقي مستانه فرمود ، اگر آتش به زير پوست داري ، نسوزي گر علي را دوست داري . عيد غدير خم بر شما مبارک



مرسی عزیزدلم
عید شمام مبارک
التماس دعا
مامان امیرعلی
4 آبان 92 1:03
عزیزم چه ناز شدی ماشاله
13 ماهگیت مبارک گل خاله


سلام خاله مهربونم
مرسی
مامان دانیال
4 آبان 92 8:57
سلام به راضیه جون نفس و کیان نفس تر خودم
وای وای وای خاله به قربونت بره شومبول طلای من
13ماهگیت مبارک نفسم خوشحالم که دوباره شاد و سرحال شدی فدات بشم من
ایشالا همیشه همینجوری پله های شیطنت و مثل دانیال خان طی کنی و مامانی رو حسابی بیچاره کنی
قربون اون نای نای کردنت برم من دوماد خوشکل و رقاص من
ایشالا خدا حفظت کنه عسل خاله میبوسمت یه عالم آروم میشه خیالم


سلام محبوبه جونم
قربونت برم همین جوری دعا نکرده پوستم و کنده
نگران نباش هر کاری از دستش بر بیاد می کنه
قربون اون شعر وشاعریت برم اینقدر استعداد داری
بچه های گلت چطورن؟ دانیال جیگر و ببوس و عروسمم نازنازی کن
خیلی مراقب خودتون باشید عزیزانم
عمه الی :)
5 آبان 92 22:45
عمه فدات بشه بازم تولدت مبارک عزیزدلم
مهربون دوست داشتنی خوشگل با اون چشمات ایشالا همیشه کنار مامان بابای گلت سالم و شیطون باشی
آجی جونم به تو هم خسته نباشید میگم واسه همه زحمتایی که واسه این گل پسر فشقل خان میکشی همیشه دوست دارم عزیزم ببخش که من دیر به دیر میام سر میزنم
مراقب خودت و شازده باش
میبوسمتون یه عالمه

سلام عزیزم
مرسی از تبریک های قشنگت
مرسی که سر می زنی بهمون با همه مشغله هات
منم دوستت دارم گلم
هممون دوستت داریم

مریم مامان دونه برفی
6 آبان 92 10:02
سلام عزیز دل خاله .13ماهگیت مبارک گلدونه من .راست میگه مامان .موهای هاشولی پاشولی خیییییلی بهت میاد قربونت برمم


سلام عزیزم
مرسی خاله جون به خاطر تبریکت
آره می بینی خاله چقدر هاشولی پاشولیه
مامانی کسرا
6 آبان 92 16:11
عزیزم چه بامزه حرف زدنُ شروع کرده
عت چنده کیان جوووون
به کسرا میگفم ساعت چنده همیشه میگه 8 و نیم!باید بریم نون بخریم!!!!!!!!
من نمیدونم چرا یه همچین فانتزیه ذهنی داره!
سیزده ماهگیت مبارک عزیزم
اصلا هر روزت مبارک اومدنت مبارک بودنت مبارک کلا شکر که هستی
خدا حفظت کنه

الهیی بگردم
از دست این کسرا که اینقدر باحالا
همه کاراش باحاله
حالا فکر کنم اون وقتی که موقع نون خریدنش بشه هی باید التماسش و بکنیم که بره دوتا نون بخره
هرچی هم بگی بابا تو که از بچگی فکرت تو نون خریدن بود فایده ای نداره
ممنون عزیزم واسه تبریک به این قشنگیت
بوس بوس
دوستت داریم
مامان بهداد
7 آبان 92 22:56
سلام کیان گلی.
تولد دایی جانت مبارک باشه.

راستی راضیه جان ببخشید که نرسیدم بهت زنگ بزنم. در اولین فرصت بهت زنگ میزنم عزیزم.


سلام به روی ماهت خاله مریم مهربون
ممنون به خاطر تبریکت
باشه عزیزم هر موقع تونستی تماس بگیر خوشحالم می کنی
مامان ياسين
8 آبان 92 12:46
سلام عزيزم ببخشيد از اين كه دير به دير ميام تاخير منو حمل بر بي مهري نگذارين
واقعا اين روزا در گير ياسينم ايشالا بتونم جبران كنم كيان رو ببوس بهت زنگ ميزنم

سلام قربونت برم
انشالا هر جا باشی لبت خندون باشه عزیزم
مرسی که با همه گرفتاری هات به فکرمونی دوست مهربونم
یاسین جونو ببوس
منتظرتم عزیزدلم
مامان بردیا
9 آبان 92 16:22
ماهگردت مبارک.چه خنده هات شیرینه


مرسی خاله مهربونم
بردیا جونم ببوس
به پای شیرین زبونی بردیا جون که نمیرسه
مــآمــآنـے
9 آبان 92 16:39
13 ماهگیت مبارک

موهاشو نگاه
فرفری خاله


مرسی خاله جون
زیارت قبول
زندایی ندا
9 آبان 92 20:24
سلام زندایی جون 13 ماهگیت مبارک.
ببخشید دیر اومدم این روزا حال خوشی ندارم.


سلام قربونت برم
الهیی بمیرم اینقدر غصه ای شدی آجی
ایشالا درست میشه همه چیز غصه نخور
دلمون برات تنگ شده
مراقب خودت باش
دوستت داریممممممممممممممممممممم
مــآمــآنـے
10 آبان 92 22:51
سلام عزیزم ممنون جا شما خالی بود به یادتون بودم برای پاش بگم که بردمش دکتر و گفت قارچه آخه تو مسافرت و تو ماشین که نمی شد مرتب بشورمش....
راضیه کرمی نیا
پاسخ
سلام به روی ماهت ببخشید که دیر اومدم جواب دادم این روزا خیلی سرم شلوغ شده و کیان فرصت نمی ذاره واسم که بیام سر بزنم عزیزم بمیرم الهی حتما خیلی کسرا اذیت شده ... مهناز جون من همیشه قبلا که کیان خیلی کوچولو بود و حتی همین حالا که یه موقعهایی که امکان شستنش نیست با پنبه خیس شده با آب گرم تمیزش می کردم و با دستمال کاغذی خشکش میکردم خدا رو شکر هیچ وقتم مشکلی پیدا نکرد فقط به هیچ وجه از دستمال های مرطوب موجود تو بازار استفاده نکن ... مراقب خودتون باشید
mamaneninii
12 آبان 92 13:25
سلام عزیزم کیان جونمون خوبه؟خودتون خوبید.راستی تولد محمدکیانمونم برگزار شد.خوشحال میشیم تشریف بیارید.
راضیه کرمی نیا
پاسخ
سلام عزیزم مرسی خدا روشکر همه خوبیم شما چطوری عزیزم ببخشید من یه مدت نبودم حتما در اولین فرصت میام پیشتون تولد کیان جونم مبارک باشه ایشالا
مامان ایمان
15 آبان 92 18:33
هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله . حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد . التماس دعا
راضیه کرمی نیا
پاسخ
ممنون عزیزم عذاداری هاتون قبول در گاه حق
مامان دانیال
25 آبان 92 9:53
سلام راضیه جون قشنگم آخه کجایید شماها پـــــــــــــــــــسدلم براتون تنگولیده به خدا نزدیک 1ماهه که نیومدید سابقه نداشته اینهمه تاخیر زود بیا آپ کن دلم تنگ شده واسه خودت و عشق کوچولوم
راضیه کرمی نیا
پاسخ
سلام قربونت برم ببخشید این روزا کیان خیلی وقتم و میگیره اصلا نمی ذاره بشینم پای سیستم مرتب میاد خاموشش می کنه وقتی هم می خوابه اینقدر ریخت و پاش کرده و کار دارم که وقت نمی کنم بیام ببخشید نگرانت کردم گلم منم خیلی دلم تنگ شده براتون داینال و ببوس و دلسا کوچولو رو نازنازی کن
سارا مامانی شیدا
28 آبان 92 8:50
13 ماهگیت مبارک کیان جونم آفرین که اینقدر شاد و خوشحالی امیدوارم همیشه شاد باشی دوست دارم یه دنیا مرسی خاله مهربونم ماهم خیلی شما رو دوست داریم مرسی بهمون سر زدید ببخشید که ما نشده بیایم پیشتون بی معرفت نیستیم به خدا یکم سرمون شلوغه ولی زودی میایم دلمون تنگ شده براتون
مامان ایمان
28 آبان 92 23:25
سلام راضیه جان خوبی ؟ خواهر پس شما کجایید خیلی وقته نیستید نگران شدیم کیان کوچولو خوبه منتظریم زودی بیایددددد سلام به روی ماهت پروانه جونم ما خوبیم خدا رو شکر ببخشید نگرانتون کردیم یکم سرم شلوغ شده نمی رسم زود زود بیام ولی فردا پست 14 ماهگی کیان و آپ می کنم مراقب خودتون باشید ایمان جونم ببوس