عشق من و بابایی محمد کیان جون عشق من و بابایی محمد کیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

محمد کیان پسر قشنگم

این روزها ...

1392/11/16 12:25
993 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به فندق کوچولوی خودم

کیان جونم نمی دونی چقدر خوشحالم از داشتنت و از اینکه کنارمی و لحظه هامو غرق لذت می کنی قلببعضی وقتا که خوابی اینقدر جای خالیت احساس میشه که شیطونه میگه بیام بیدارت کنم زبان بیدارم که هستی از بس شیطونی می کنی شیطونه باز میگه برو بخوابونش نیشخند خلاصه که شیطونم گیج شده از دست من خنده تو هم فوق العاده ای  با یکم لالایی و موزیک مدیتیشن راحت خوابت می بره البته تازگی ها که بزرگتر شدی یکم دیرتر این روش جواب میده باید یه روش دیگه پیدا کنم نیشخند

خلاصه که خیلی خوشیم باهات عشقم ماچ مامانی فراموش نکن هرجایی که باشی و هر لحظه ای که باشه تو عزیزترینی واسمون و خیلی خیلی دوستت داریم کوچولوی من قلب

خب از شیرین کاری های این روزات بگم که نماز  می خونی خیلی باحال قشنگ لبات و تکون میدی و بعد میری سجده تازگی ها رکوع هم یادگرفتی ولی یه بار می ری به رکوع ده بار نه نیشخند انقدرم بعضی وقتا طولانی نماز می خونی که حوصلمون سر میره دیگه ! قربون این عبادت های طولانیت برم لبخند

در کنار عبادت کردنت دف زدنت هم خیلی حرفه ای شده کلی غش می کنیم از خنده وقتی دف میزنی برامون اینقدر به خاله مریم نگاه کردی موقع دف زدن که حرکاتش و کامل تقلید می کنی و کلی شادمون می کنی تازه مامان جانم برات یه دف خریده که تو ادامه مطلب عکسش و برات میذارم شاید تا بزرگ شدی خرابش کرده باشی و اینجوری خاطره اش موندگار میشه برات . واسه کامل شدن ابزار موسیقیت سعیدم برات نی لبک خریده و دیگه کلی واسه خودت حرفه ای شدی وسط دف زدن شروع می کنی به نی زدن خنده 

بیشتر از قبل مستقل شدی و خودت به تنهایی کم کم داری بازی کردن و یاد میگیری و سرگرم میشی با اسباب بازی هات 

راستی از همه مهمتر اینکه کم کم داری حرف می زنی مامان و دست و پا شکسته میگی و من و ذوق زده می کنی تازه فهمیدی من خیلی خوشم میاد و می پرم می چلونمت هی پشت سر هم میگی مامایی مامایی که من بازی کنم باهات نیشخند ولی بابایی و دیگه حرفه ای شدی ،  این چند روزم که برف می اومد هی می رفتی پشت پنجره و می گفتی بـــــــــــــَ  بـــــــــــــــ َ و کلی ذوق می کردی به آدم برفی هم همین و میگی 

البته فقط من می فهمم این با اون بع بع واسه ببعیت فرق می کنه ها نیشخند صدای هاپو و زنبور رو هم یادگرفتی بگی تشویق

و مثل همیشه فوق العاده خوش اخلاق و مهربونی اینقدر قشنگ من و بغل می کنی و بوس می کنی که نگو البته هنوز بلد نیستی ببوسی فقط پر از آب دهن می کنی صورتم و خنده و من عاشقتم 

خب دیگه چیز خاصی یادم نیست فعلا برو ادامه مطلب که رو عکسا برات تعریف کنم

این دف ای که مامان جان خریده برات ( دایی داود از تو راه دانشگاه دیده و خریده )

دف

این دوتا عکسم خودم خیلی دوست دارم 

کیان

کیان

این جا هم رفته بودیم خونه مامان جان که بردمت یکم بیرون برف بازی کنی ولی همه اش دنبال گنجشک ها می رفتی نیشخند

کیان

برف

 این روزا با جا لباسی برات خونه سرخپوستی ساختم و میری توش کلی بازی می کنی و اسباب بازی هاتم می بری توش 

قربونت برم اینقدر ماهی عشقم ماچ

کیان در چادر

یه بارم رفتی بالش آوردی و خوابیدی توی خونه ات تشویق البته منم مجبور شدم بیام تو خونه ات تا خوابت ببره ها متفکر

کیان در چادر

اینجام مامان جان می خواست هی ازت عکس بگیره خودت و لوس می کردی نمی ذاشتی هرچی می گفت پاشو هی دراز می کشیدی و کلی باهم درگیر بودید خنده

لوس لوسی

این کاپشنم جدید بابات برات سوغاتی آورده دستش درد نکنه بابای خوش سلیقه نیشخند

سوغاتی

یه روزم دوست خوبم ویداجون اومدن با سامیار خونمون کلی بهمون خوش گذشت و خندیدیم کاش بیشتر بیای پیشمون ویدا جونم ماچ

خیلی وقت بود سامیار و ندیده بودیم مردی شده بود واسه خودش و مثل کوچولویی هاش خوشگل و نانازی ماچ

کیان و سامیار

کیان و سامیارکیانم کلی ذوق کرده بود و هی همدیگه رو بوس می کردن البته سامیار خیلی بوسش می کرده ولی عکس نشد بگیریم فقط این و داریم لبخند

کیان و سامیار

قربونتون برم اینقدر مهربونید فسقلی ها ماچ

اینم بازی جدید این روزات متفکر

کیان فسقلی

تازه سر شلنگ و می ذاری توی دهنت و نی هم می زنی باهاش خنده دیروزم بهت یه خیارو برات  حلقه ای بردیم که بخوری دیدم نشسته بودی باهاش دف می زدی خنده

و اینم آدم برفی که با همکاری مامان جان ساختیم اونم توی اتاق و کنار بخاری گرم و دلچسب اینقدر خوب بود اینجوری توی گرما برف بازی نیشخند

آدم برفی

آدم برفی

و اینم هنرمندی های جدید مامانی نیشخند این ژله رو بدون کلاس از روی اینترنت یاد گرفتم درست کردم ولی چند روز بعدش گذاشتم پیش مامان جان و دوساعت رفتم کلاس و کلی مدل دیگه یاد گرفتم از این ژله تزریقی ها نیشخند خیلی باحال بود دوستان برید یاد بگیرید دسر خوشگلی میشه البته من کار با ژله رو دوست دارم شاید شما ها خوشتون نیاد !

ژله تزریقی

خب این گل ژله ای هم تقدیم به همه دوستای گلم  ماچ مخصوصا ویانا کوچولو و محبوبه جون که دوباره مامان شده و کلی کیف می کنه نیشخند مبارک باشه قدم نو رسیده عزیزم ماچ

ببخشید یکم طولانی شد خجالت

خدا جونم  شکرت واسه همه چیز کمک کن قدر نعمت هات وبدونم ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان دانیال- ویانا
17 بهمن 92 14:18
محکم کاری سلاممممممممممممممممممممم به عشقای دوست داشتنیه خودم مامانی و کیانی اول از همه مررررررررسی راضیه جون دوست داشتنی و مهربون خودم ممنون که توی وب خودت هم بهم تبریک گفتی آبجیه هنرمند خودم دوستت دارم یه دنیا الهی به قربون دوماد نماز خون و با خدام برم من خدا حفظت کنه فرشته ی مو فرفری قربون کیانم برم که حسابی داره مثل مامانش هنرمند میشه آفرین خاله فدات بشم که با خیار هم دف میزنی دست مامان جان هم درد نکنه بابت دف خوشگلی که واست خریده چه خونه سرخپوستی باحالی داری خاله فدات بشم من قربون اون پاهای کپلیت برم من چقدر خوشگل توش خوابیدی ناناز خاله دست بابای مهربونتم درد نکنه کاپشن خوشگلی واست خریده ایشالا همیشه سالم باشه ماشالا به سامیار جون چه بزرگ شده قبلا هم عکسش و گذاشته بودی با کیان جونمحال کردی چه هوشی دارم با 2بار بیهوشی کیااااااااااانی آخر قورتت میدم ها چقدر با مزه نشستی رو شیلنگ آدم برفی هم بسیار زیبا ولی ناقلاها تقلب کردین تو خونه درستش کردین و در آخر ایشالا همیشه شاد و خوشحال باشین عزیزای من وبازم ممنون راضیه جون مهربونم ژله هم فوق العاده زیبا بود مررررسی بوس واسه کیان و آبجیه گل خودم
راضیه کرمی نیا
پاسخ
سلام قربونت برم اینقدر کیف کردم بالای نظرت به جای مامان دانیال شده مامان دانیال و ویانا مبارکت باشه مامانه مهربون می دونم که الان داری با دخترت کیف می کنی و کلی لذتش و می بری انشالا همیشه شاد باشی عزیزم ممنون به خاطر این نظرات باحال و پر از محبتت عزیزم مرسی که با همه گرفتاری هات بازم زود زود بهمون سر میز نی خانومی دانیال و ویانا ور ببوس عزیزم مراقب خودتون باشید
سارا مامانی شیدا
20 بهمن 92 10:56
ای جونم مادر و پسر هنرمند آفرین چقدر ایده آدم برفی تو خونه جالب بود کلی خندیدم
راضیه کرمی نیا
پاسخ
ایده از مامانم بود اون که اومد خونمون برفا رو از تو بالکن ریخت توی سینی واسه کیان که بازی کنه و براش آدم برفی هم درست کرد
مــآمــآنـے
23 بهمن 92 11:03
چند روز پیش این پست و خوندم و الان اومدم نظر بزارم برات من فدای این پسر قرتی لباس بافت آبی خیلی شیکه، بهش میاد یعنی میاد و میره قربون اون دف زدنت بشم من از عبادتاش هم عکس بزار، نماز جعفر طیار میخونه حتما! با شلنگ نی میزنه قربون اون خنده های خوشگلت بشه خاله همیشه بخندی ای جونم مامان خانومی هنرمند مامانی!!!! از این ژله خوشگلا به ما یاد نمیدی؟!
راضیه کرمی نیا
پاسخ
سلام عزیزم ببخشید من نتونستم بیام سر بزنم بهتون نتمون قطع بود تازه وصلش کردم بعدم کیان فسقلی همچنان با لپ تاپ مشکل داره تامیام بشینم سرش میاد با انگشت هی میزنه رو مانیتور میخواد چشم سیستم و در بیاره مهناز جونم ژله تزریقی یکم یاد دادنش سخته با عکس و نوشته باید از نزدیک ببینی که یاد بگیری من خودم از اینترنت سرچ کردم یکم یاد گرفتم ولی وقتی رفتم کلاس خیلی راحت تر از اونی بود که فکر می کردم زمان زیادی هم نمیگیره شاید2 ساعت باشه کلاسش بوس بوس
زندایی ندا
28 بهمن 92 19:34
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آخرش نتمون وصل شد. فقط اومدم بگم عاشقونتم فنقل بلا جون
راضیه کرمی نیا
پاسخ
سلام به روی ماهت مبارک باشه ما هم عاشقتیم زندایی جون
مامانی کسرا
24 اسفند 92 6:14
عزیزم،ماشالله جه بزرگ شده دفش خیلی خیلی قشنگه مبارکش باشه دست دایی درد نکنه چقدر خونه سرخپوستیش نازه همیشه خوب و خوش باشید
راضیه کرمی نیا
پاسخ
سلام عزیزم آره دیگه مردی شده واسه خودش کیانمون دیگه با همین دف و خونه سازی و اینجور کارا باید سرش و گرم کنم دیگه که یکم به کارام برسم اگه خدا بخواد شما هم شاد باشی همیشه ایشالا عزیزم