عشق من و بابایی محمد کیان جون عشق من و بابایی محمد کیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

محمد کیان پسر قشنگم

18 ماهگی

1392/12/29 0:41
980 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  پسرم  ، سلام عسل  ِ مامان قلب الهیی مامان قربونت بره که روز به روز شیرین تر میشی و خواستنی ترماچ

قربونت برم امروز که 29 اسفندو ماهگرد به دنیا اومدنت و 18 امین ماه زندگی و پشت سر گذاشتی یه روز مهمه آخه امشب ساعت 8و20 سال تحویل میشه  و سال 1393 شروع میشه تشویقهورا

امسال دومین سالیه که سال جدید و باهم شروع می کنیم ماچ خداروشکر سالی که گذشت خوب بود و کلی باهم خوش بودیم انشالا سال جدید هم واسه همه و ماها خوب و پر از سلامتی باشه و شادی 

این روزا یکم دیر به دیر می رسم بیام به وبلاگ سر بزنم آخه همه وقتم و پر می کنی فسقلی و نمی رسم زودزود بیام از دوستای گلمم معذرت می خوام که نشده بهشون سر بزنم 

الانم ساعت 12 شبه و شما خوابیدی من فرصت کردم بشینم پشت سیستم تازه هنوزم خونه تکونیم تموم نشده همچین آدم زرنگی هستم من 

تازه همه کارامم مامانم کرده فقط یکمش و خودم انجام دادم خنده دستش درد نکنه واقعا خیلی خیلی کمکم می کنه ممنــــــــــــــــــــــــــــــــــــونم مامانی ماچ تازه امروز رفتم واسه خودم در یک عملیات ضربتی تو 3 ساعت خرید واسه خودم اونم تو ظهر خوب شد مغازه ها یکسره بودنا دستشون درد نکنه 

خلاصه که اینارومیگم که بدونی چرا دیربه دیر میام سراغ وبلاگت و خاطره هات و می نویسم 

امسال واسه ات یه تقویم یه برگ طراحی کردم خیلی باحال شده غیر مامان جان هنوز کسی ندیده اتش ولی الان ازش رو نمایی می کنیم نیشخند

تقویم

واسه گرفتن عکس توی آتلیه رسما بیچارمون کردی خانوم عکاس می خواست همه موهای خودش و بکنه مگه یه لحظه آروم میگرفتی مادر ! با یه بدبختی این عکس و از بین 60 تا عکس انتخاب کردیم همه اش یا در حال حرکت بودی یا چشمات بسته بود یا دهنت تا نهایت باز بود یا در حال گریه بودی تعجب

خلاصه که داستانی داشتیم روز عکس گرفتن اما دستش درد نکنه عکاس هنرمندی بود بازم خوب شده اگه عکس اصلی رو می دیدید به فتوشاپ اعتقاد راسخ پیدا می کردید همتون خنده

حالا بقیه حرفا رو چندتایی عکس در ادامه :

بله داشتم میگفتم برات شازده پسرم :

تو این ماه بیشتر حرف می زنی ، اسمای بیشتری یاد گرفتی ، توت فرنگی خیلی خیلی دوست داری و همه اش دم یخچالی و میگی دود که من بهت توت فرنگی بدم 

دیگه بیشتر حیوانات و بدی کارتای دید آموز و بهت نشون میدیم خودت صداهاشون و در میاری هر کارتی رو که بر میداری وقتی هم خودم یکی از حیوانات و نام می برم کارتش و می دی بهم 

با مامان جان صدا کشی تمرین می کنی ( وقتی مامان جانت معلم کلاس اول بوده باشه حتما جز برنامه هات تدریس حروف الفبا و صداکشی هم هست دیگه نیشخند) و همراهش میگی اَ اِ اُ آ او ایی 

بهت میگیم بشمار برامون انگشتات و میگیر یکی یکی ولی نمی تونی بگی فقط 2 رو بلدی الهی قربونت برم ماچ قبلا اصلا تاب بازی و دوست نداشتی ولی جدیدا بیشتر وقتمون به تاب بازی میگذره و حرکات ژانگولری که روش اجرا می کنی 

من و همچنان مامانم صدا می کنی با آهنگ ها و نت های مختلف بسته به حالت که شادی یا عصبانی یا در حالت لوسی یا لچ !!!

به مامان جان میگی مامادان و به داود میگی آدا................ به باباجان میگی بابادان به ماکارونی هم میگی ماکا بعضی وقتام ماکا .... رنی 

به برنامه های عمو پورنگ خیلی علاقه نشون میدی و باهاشون دست میزنی تامیگه دَدَست دست و همراه با پهلون پمبه بومبالا بومبا می کنی خنده

خلاصه که خیلی کارا یاد گرفتی و خیلی کلمه ها رو بعد ما تکرار می کنی شیرین عسلی هستی واسه خودت فدات شم

خب دیگه خیلی مامانی خسته ام چیز دیگه ای یادم نمیاد اگه یادم اومد میگم برات بعدا

فعلا چندتا عکس ببین :

این دمپایی قرمزا رو با مامان جان رفتیم خریدیم برات اولش خیلی ذوق داشتی ولی خیلی نمی پوشیش دیگه !

دمپایی

اینجا هم باباجان برات جوجه کبوترا رو آورده بود باهاشون بازی کنی اینقدر کیف کردی اینقدر نازشون کردی و عکس العملات باحال بود وقتی تکون می خوردن 

و یاد گرفتی که توتو نوک داره و هی میگی توتو        نو !

جوجه کبوتر

موهات خیلی بلند شده بود و نامرتب بود و تو چشممت میومد مجبور شدم خلاف میلم بریم موهات و کوتاه کنیم یخورده 

اینجا موقعی بود که تو صف انتظار بودی 

آرایشگاهقراربود از کوتاه شدن موهات  و بعدش ازت عکس بگیریم ولی از بس گریه کردی و جیغ کشیدی و همه جا رو بهم ریختی اصلا نشد هیچ عکسی بگیرم 

تازه موهات یه طرفش کوتاه تره شده خوبه فره موهات و خیلی پیدا نیست البته خودمم یکم دست کاریش کردم بعد و کوتاه کردم نامرتبی هاشو 

ولی خیلی خیلی اذیت کردی و ترسیده بودی ازشون بااینکه خیلی آرایشگاه مجهز و باحالی بود واسه هر بچه ای یه مانیتور داشت کارتون پخش می کرد و یه عالمه عروسک و ماهی و اینجور چیزا داشتن به هر بچه ای هم یه ماهی قرمز کادو می دادن ولی هیچ کدوم نتوسنت جلوی اشکات و بگیره خلاصه که روزی بود واسه خودش اون روز !

توی عکس بعدی کوتاهی موهات یکم مشخصه البته خیلی بهم ریخته اش کردی تو عکس از بس جیغ وداد کرده بودی و خودت و چسبودنه بودی به من و مامان چان اینجا حیاط آتلیه است از بس غر می زدی یکم می رفتی تاب بازی بلکه ساکت بشی ولی فایده ای نداشت !

کیان

کیان

وای این پایپون و گاز گاز کردی و نابود شد رفت نیشخند واسه عیدت بود مادر چرا همچین می کنی آخه ! حالا خودم ترمیمش کردم اگه بذاری تو عید ببندم برات که خوبه وگرنه غصه می خورم چون خیلی بامزه میشی باهاش ولی چون اولین باره بهش عادت نداری اذیتت می کنه 

دورت بگردم هرجور راحتی فدات شم اگه دوست نداری نمی بندیم چه کاریه آخه سوال

خلاصه از شیطونی ها ت گفتم بذار از خوبی هاتم بگم ببین چقدر قشنگ نماز می خونی 

کیان نماز می خونه

اینم از همکاری شما در خانه تکانی عید 

کیان

فرشا رو جمع کردیم بدیم بشورن واسه همین میزها و مبل ها وسط اتاق بود و تو هم شاد ازشون پایین بالا می رفتی 

خب اینم از این روزها که گذشت لبخند

خدایا شکرت واسه همه چیز

عید همتون مبارک دوستای گلم و پسر عزیزم ماچ

دوستتون دارم سال خوبی داشته باشید و سال تحویل دعامون کنید قلبماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان یاسین
29 اسفند 92 10:55
سلام دوست خوبم ایشالا که حالتون خوب باشه شرمنده که دیر به دیر بهتون سر میزنم چن مدت پیش یاسین گوشی مبایلم رو تو پارچ ابی انداخته و سوخت شماره شما هم اصلا نداشتم و الا ما همیشه به یادتون هستیم پیشا پیش سال پر خیر و برکتی رو از خدا واستون از خدا خواستارم سال نوتان الهی باد کیان جون رو ببوس
راضیه کرمی نیا
پاسخ
سلام دوست خوبم خدا قوت مهربون ممنون که با همه گرفتاری هایی که داری بازم به یادمونی منم همیشه به فکرتم در اولین فرصت تماس می گیرم باهات عزیزم یاسین و ببوس یه عالمه
مامان دانیال-ویانا
4 فروردین 93 8:39
سلام عزیزای من اول از همه سال نو رو بهتون تبریک میگم ایشالا امسال سال خوبی باشه و بهترینها براتون رقم بخوره و غصه ازتون دور باشه ولی شادی همیشه در کمینتون باشه الهی فدات بشم محمد کیان نازم امسال دومین سالیه که لحظه تحویل سال تو بغل مامانی میشینی عشقم18ماهگیتم مبارک ایشالا 120ساله بشی خوشگلم تقویمتم مبارک باشه خیلی قشنگ شده دست مامانی درد نکنه و البته مامان جان مهربونت که ما مامانا زحمتمون همیشه گردن اوناست ایشالا خدا همه مامان جان و بابا جان ها رو حفظ کنه و سایشون همیشه بالای سرمون باشه آرایشگاه رفتنت هم مبارک عزیز دلم قربون اون موهای قشنگ و فر فریت برم من پاپیون خیلی بهت میاد عروسکم هزار ماشالا دانیالم نمیزاره براش ببندم حرصمو در میاره اوووف یه وقتایی کلافه میشم از دستشولی خدا کنه سالم باشین جوجوها به قول مامان راضیه پاپیون نمیبندیم اصلا چه کاریه حاج آقا محمد کیان تقبل الله آخ الهی قربون اون پاهای کپلی و سفیدت برم که دمپایی قرمز پوشیدی دوستتون دارم کیانی و مامانی
راضیه کرمی نیا
پاسخ
سلام به شما عشقم که اینقدر مهربونی ببخشید دیر جواب تبریکت و میگم یکم مشکل داشتم سیستمم قطع بود نشده سر بزنم بهتون مرسی از این همه پیام های خوشگلت آره دیگه امسال سال دومی بود که عید و با کیان فسقلی جشن گرفتیم و چقدر خوبه که امسال تو دوتا فرشته کنارته امیدوارم خیلی خیلی بهتون خوش گذشته باشه عزیزم مامان منم بیچاره خیلی زحمت میدیم بهش وخیلی خیلی کمکمونه خدا خیرشون بده مامان بزرگا رو فرشته های نازت و بوسه بارون کن از طرف من خیلی دوستون دارمممممممممممممممممم
مامان ایمان
11 فروردین 93 22:42
چه افسانه ي زيبايي... زيباتر از واقعيت .. راستي مگر هر شخصي احساس نميکند که نخستين روز بهار گويي نخستين روز آفرينش است؟ نوروزتان مبارک
راضیه کرمی نیا
پاسخ
مرسی مهربونم که بهمون سر می زنی پروانه جون ایمان و ببوس از طرف من ببخش نشده بیام وبلاگت ایشالا میام زودی سر میزنم بهتون سال خوبی داشته باشی عزیزم
مامان بهداد
18 فروردین 93 9:24
سلام مامان راضیه. عیدتون مبارک. امیدوارم که سالی پر از خیر و برکت و سلامتی و شادی و آرامش در پیش رو داشته باشید. براتون بهترینها رو آرزو می کنم. کیان گلی رو هم که اینقدر هزار ماشاا... دلبر و دلربا شده ببوسش و 18 ماهگی و عیدشو بهش تبریک بگو. الهی که شاد و خوش باشید.
راضیه کرمی نیا
پاسخ
سلام قربونتون برم مرسی عزیزم ببخشید نشده بیام بهتون سر بزنم می ترسم زنگم بزنم مزاحمت بشم تو شرایطی که داری دلم خیلی تنگ شده براتون تو هم سال خوبی داشته باشی عزیزدلم مراقب خودت خیلی باش
مامان دانیال-ویانا
18 فروردین 93 14:16
بعضی لحظه ها دلم برات خیلی تنگ میشه من اسم این لحظه ها رو گذاشتم " همیشه " .
راضیه کرمی نیا
پاسخ
مرسی قربونت برم اینقدر مهربونی دل منم خیلی تنگ شده براتون