21 ماهگی
سلام عروسکم
سلام پسر ماهم سلام قند عسلم سلام عشقم
قربونت برم مامانی ببخشید که دیر به دیرو ماه به ماه میام سر میزنم آخه یه مدت بد جوری عادت کرده بودم به اینترنت و همه اش وقتم تلف می شد تو هم اصلا خوشت نمیاد که با سیستم کار کنم و دوست داری همه اش باهم بازی کنیم
کلا به لب تاب حساسی و نمی ذاری دست بزنم همه اش از سرو کله ام می ری بالا و می خوای همه حواسم به تو باشه
خلاصه که دیرکرد من و ببخش قربونت برم
یواش یواش یه ماه دیگه هم گذشت و شما یه ماه بزرگ تر شدی و روز به روز هم شیرین تر
الان دیگه مثل طوطی خوشگلا هرچی می گیم تکرار می کنی و باید خیلی حواسمون به رفتار و گفتارمون باشه چون عینا تکرار می کنی
تلفظ کلماتت خیلی باحاله و من اینقدر ذوق می کنم که هر کلمه ای و به خاطر من چند بار تکرار می کنی
خلاصه که عاشقتم نه اینجور
خیلی اتفاق خاص و متفاوتی نیافتاده که بخوام برات بگم اینقدر غرق در لذت بودن کنارتم که روزا از دستم میره و باروم نمیشه اینقدر زود یه ماه میگذره
این روزا عصرا همه اش میریم باهم بیرون بیشتر هم میریم پارک که شما سوسوله بازی کنی و عباسی بازی
همچنانم از اینکه ازت عکس بگیرم خیلی خوشت نمیاد
تازگی ها یه دوست جدید پیدا کردی اسمش آرمیتاست با هم خیلی باز می کنید دختر داداش الهه دوست عزیزمه که میاردش پیشت و باهمم رفتیم بیرون
متاسفانه الان دوربین پیشم نیست که عکسات و بذار تو دوسه روز آینده میامو عکسای مربوط به این چند وقت و می ذارم برات فعلا چند تا عکس داغ داغ از همین چند دقیقه پیش می ذارم برات که داشتیم با هم توپ بازی می کردیم
ببخشید مامانی که کیفیت نداره با دوربین گوشیم گرفتم
خب قربونت برم نمی ذاری بیشتر از این بنویسم حالا وقتی اومدم عکسای دیگه ات و بذارم بازم برات از شیرین کاری ها ت می نویسم قربونت برم الهیی
خدایا شکرت به خاطر همه چیز