22 ماهگی
سلام فندق کوچولوی من سلام عشقم
عزیز دلم پسر مهربون و خوش اخلاقم بازم یه ماه دیگه گذشت و بزرگ تر شدی
هرچی بزرگتر میشی مهربونی و محبتت هم بیشتر میشه
فوق العاده اجتماعی و خوش برخوردی همین جوری توی خیابون به همه سلام می کنی حتی به لوازم خونه ام سلام می کنی اینقدر مودبی
خیلی بازی با بچه های دیگه رو دوست داری البته هنوز حس انحصار طلبی و داری و خیلی راضی نمیشی اسباب بازی هاتو قسمت کنی ولی مثل قبل هم نیستی که هر چیزی دست بچه های دیگه می دیدی می خواستی و به زور می رفتی می گرفتی
الان مسئله مالکیت و درک می کنی تا حدودی و می دونی که هرچیزی صاحبی داره و باید ازش اجازه بگیری واسه برداشتنش و نمیشه همه چیز ماله تو باشه
مثلا قبلا گیر می دادی به مسواک بابا و همیشه می خواستی برش داری و باهاش مسواک بزنی ولی الان دیگه می دونی که هرکی با مسواک خودش باید مسواک بزنه
اینا یعنی اینکه داری بزرگ میشی و آقا میشی
خلاصه که خیلی مودبی اگه چیزی بهت بدن سریع میگی مرســــــــــــــــــــــــی الهی قربونت برم من
سوال که ازت می پرسیم خیلی خوشگل وقتی جوابت مثبت باشه میگی بـَــــــــــــــــــــــله الهی من فدات بشم
یه بازی جدیدم می کنیم اینکه باهم یواش و در گوشی حرف می زنیم اینقدر ذوق می کنم وقتی باصدای خیلی خیلی یواش جواب می دی
دیگه اینکه تازگی ها کامیونت و هل میدی و میری وبای بای می کنی بهت میگم کجا میری می گی ســــــــــــوبر (سوپر) میگم میری خرید میگی بَــــــــــــــــــــــــــــــــــــله میگم پس شیر بخر واسه مامان میگی باشه و میری و بعد دستت و میاری مثلا شیر خریدی میدی من بخورم
یه کیف پولم داری توش برات پول می ذارم با اون میری سوبر و خرید می کنی البته هرچی میگم باید پول و بدی و چیز بخری بازم حاظر نمیشی از پولات دست بکشی بابات وقتی می بینه رفتی یه لیوان آوردی و میگی شیر و پولم دستته میگه ای وای سر سوبر و کلاه گذاشتی پول ندادی و شیر خریدی اون وقت غش می کنی از خنده
کار جدید دیگه این روزات اینه که میری توی بالکن و دستات و می بری بالا با یه لحن باحال و یواشی میگی خودایا کومک ( خدایا کمک ) الهی قربونت برم نمی دونم کِی این و یاد گرفتی آخه غذا که می خوری میگم دستات و ببر بالا بگو خدایا شکرت که فقط دستات وبالا می بری و هیچی نمیگی ولی نمی دونم این خودایا کومک و از کی یاد گرفتی ولی خیلی باحاله کلی می خندیم از دست کارات و ذوقت و می کنیم و کلا یه جایی که گیر می افتی خیلی باحال میگی کومک کومک
یه کاری رو هم که بخوای انجام بدی و موفق نشی میای میگی مامانم نَ شووود ( نشد)
قربونت برم اینقدر شیرین زبونی عشقم
خب دیگه چیز دیگه ای یادم نمی یاد حال چند تایی عکس از کار خطرناکی که تازگی یاد گرفتی و تن و بدن آدم و می لرزونی
دوتام عکس خوشگل
قربون اون چشمات برم که همه زندگیمه عشقم
خدایا شکرت به خاطر همه چیز
خودایا کومک