عشق من و بابایی محمد کیان جون عشق من و بابایی محمد کیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

محمد کیان پسر قشنگم

روز پدر

کیان جونم سلام   قربونت برم که با حضورت اسم زیبای مادر و پدر و به من و شوشوییم هدیه دادی  امسال اولین سالی ست که شوشوی بنده پدر بودن و تجربه میکنه و کلی هم ذوق می کنه   آخه سال گذشته که من باردار بودم خیلی حس پدر بودن نمی کرد  خب حقم داشت اونقدر که من وجود کیان و درون خودم احساس می کردم اون متوجه حضورش نمی شد ، ولی با به دنیا اومدن کیان همه چیز عوض شد اینقدر عاشقانه کیان و دوست داره که من بعضی وقتا ( راستش و بخواین اکثر اوقات ) حسودیم میشه    خلاصه ما کلی برنامه ریزی کرده بودیم که چیکار کنیم امسال آقای پدر و شاد کنیم که دیدیم خودش رفته واسه خودش از طرف ما لباس خریده   ا...
2 خرداد 1392

8 ماهگی

سلام پسرک کوچولو موچولوی من  روزها پشت سر هم گذشت و شما 8 ماهگی و در حالی به پایان رسوندی و وارد 9 ماهگی شدی که واسه دومین بار مریض بودی   سرما خوردی و مامانم مریض کردی و بعدم بابایی مریض شد   واسه همین رفتیم خونه مامان جان که ازمون مواظبت کنه   دستش درد نکنه مامان جان خیلی زحمت کشید این چند روز   مادر شوهر مهربونمم یه سوپ خوشمزه پخت و برام فرستاد خونه مامانم که جای همه خالی بود حسابی    خلاصه که با تاخیر ورودت به 9 ماهگی رو تبریک می گم شیطونک من  قربونت بره مامان ، خدا رو شکر الان خیلی بهتری و از علائم سرماخوردگی فقط آبریزش بینی داری که اونم ایشالا زودی خو...
1 خرداد 1392

دومین مریضی

کیان جونم سرما خورده ! وای الهی من بگردم ، الهی من قربونت برم ، الهی درد و بلات به جونم سلام کیانم  فدات بشم از دیشب تب کردی و آب ریزش بینی داری نمی دونم چرا مریض شدی آخه؟!  اولین باره که تبت اینقدر بالا میره   الهیی بمیرمممممممممممممممممم   صبح بردمت دکتر گفت یه سرماخوردگی ویروسی ِ و چیز خاصی نیست خدا روشکر الان که دارو می خوری خوبی خدا رو شکر ولی مثل همیشه نیستی ، حوصله نداری و خیلی شیطونی نمی کنی قربونت برم الهیی زودی خوب شو مامان طاقت نداره مریضیت و ببینه عشقم  ببین تب داشتی دیشب چقدر مظلوم شده بودی مامانی   الهیی قربون اون چشمات برم که اینقدر مریضه ...
26 ارديبهشت 1392

باغ گیلاس

سلام به یکی یدونه ی خودم ، محمد کیان خان  صد تا سلام هم به دوستای گلم   از اونجایی که این فصل بسیار مسافرت و گردش می طلبه ، ما هم سعی می کنیم استفاده کنیم و بریم دَ دَ ر  این بار هم روز جمعه همراه با عمه الی و مادر و امیر و عمو حسین رفتیم باغ مادراینا همون که سیزده به در هم رفته بودیم و عکس هاش و گذاشته بودم  جای همه اونایی که نبودن خیلی خیلی خالی ، دفعه قبل که رفته بودیم همه درختا پر از شکوفه بود و این دفعه درخت های گیلاس به بار نشسته بودن   جای همه خالی واسه دیدن و لذت بردن از این همه زیبایی   حالا یه تعدادی از عکسامون و می ذارم که شمام شریک باشید تو مناظر    &nbs...
22 ارديبهشت 1392

باغ گل ها

سلام سلام به پسر قند عسل خودم    عزیزدلم چند روز پیش با عمه الی و عمه ناهید ومادر رفتیم باغ گل ها و خیلی به همون خوش گذشت جای دوستان خالی  اونجا خیلی عکسای خوشگلی ازت گرفتیم که یه چند تاییش و برات می ذارم که ببینی چه جیگری هستی تو قربونت برم من    بقیه عکس ها در ادامه مطلب  کیان  همراه عمه ناهید       کیان و عمه الی    کیان و مامان راضیه        و اینم عکس های تکی کیان فسقلی من      تو این عکس کلاغ ها می خواستن بیان کیان وبخورن فکر کرده بودن خوراکی گذ...
19 ارديبهشت 1392

روز مادر

سلام به دوستای خیلی ماهم که تو این چند ماه که این وبلاگ و راه اندازی کردم همیشه با نظرای خوب و با محبتشون مارو مورد لطف قرار دادن روز مادر و روز زن رو به همتون تبریک میگم دوستای مهربونم  ببخشید که بصورت جداگانه به صفحاتتون سر نزدم و تبریک نگفتم یکم این روزا سرم شلوغ بوده  همتون و دوست دارم ، دوست جونا  این اولین روز مادر من و خیلی از شماهاست   خیلی کیف داره کی بشه کیان بزرگ بشه و پول تو جیبی ها شو جمع کنه واسه ام کادو بخره   ای قربون پول تو جیبی هات برم من اصلا قربونت جیب هاتم برم جیگر جونم   یه همچین مامان بی توقعی هستم من  در ضمن یه همچین مامان هنرمند...
11 ارديبهشت 1392