عشق من و بابایی محمد کیان جون عشق من و بابایی محمد کیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

محمد کیان پسر قشنگم

روزهای اول سال

سلام عشق مامانی ببخشید که چند وقتی فرصت نکردم بیام برات چیزی بنویسم   روزهای عید بود و همه اش مهمونی بودیم و مهمون داشتیم و حسابی خدا رو شکر بهمون خوش گذشت  با بودن تو مگه میشه به آدم بد بگذره قندعسلم مامان  این روزا حالت سینه خیز رفتنت کم کم به 4 دست و پا رفتن تبدیل شده   غذاهایی که می خوری : حریره بادام ، حریره پسته ، فرنی و سوپ ( گوشت سفید یا قرمز ، برنج ، جعفری، سیب زمینی ، هویج ، کره )   خدا رو شکر خیلی هم خوش غذایی و مامان و اصلا اذیت نمی کنی دورت بگردم  حالا بذار از شیرین کاری جدیدت بگم مامانی ، وقتی می خوام بهت غذا بدم قاشق و برمیدارم می گم کلاغه میگه قار قار تا دهنت و باز ک...
21 فروردين 1392

سال 1392

سلام پسر خوبم :* الهی قربونت برم مامانی ببخشید که دیر اومدم اینجا بهت عید و تبریک بگم یکم سرم شلوغ بود آخه  قربونت برم سال نو در حالی اومد که تو 6 ماه بود به زندگیمون قدم گذشته بودی و شدی بودی عشق ما  من و بابا عبد نمی دونم تا قبل تو چطوری زندگی می کردیم   بهترین اتفاق سال 91 تو بودی برامون عشقم و این سال بهترین سال زندگمون شد  ورودت به ماه هفتم زندگیت با شروع بهار مصادف شد  این چند روز یه عالمه مهمونی رفتیم و یه عالمه عیدی گرفتی  الان وضع مالیت خیلی خوب شد شاید رفتم تو فکر که یه آستینی برات بالا بزنم    تقویم هایت و هدیه دادیم وخیلی همه خدارو شکرخوششون اومد  ...
2 فروردين 1392

نیم سالگی

سلام سلام صدتا سلام  کیان جونم الهی قربونت بره مامانت   امروز 29 اسفند و فردا روز عید    و امروز نیم سالگی تو قند عسلم ِ   امروز 6 ماهه که خدا تورو امانت داده به من و بابایی ! خدا کنه امانت دار های خوبی باشیم واسه این فرشته ی آسمونی    دیگه الان واسه خودت مردی شدی قربونت برم   کارایی که می تونی بکنی : کم کم داری نشستن تنهایی رو یاد می گیری ، توی غلت زدن و سینه خیز رفتن که مهارتت مثال زدنیه نمی دونم چجوری اینقدر سریع سینه خیز می ری که به گرد پاتم نمی رسم  داری خودت و آماده می کنی واسه چهار دست و پا رفتن   خدابه دادم برسه   فکر کنم اون موقع ...
29 اسفند 1391

یه ذره دندون

هورا هورا هورا  سلام پسر مهربونم که اینقدر آروم و مظلومی   الهی من قربونت برم که اینقدر بی صدا دندون دار شدی   گفته بودم چند روزی بود یه کم نا آروم بودی   نگو داشتی دندون در می آوردی قند عسلم  دیشب می خواستم نشون خاله اعظم بدم ببینم به نظرش میخوای دندون در بیاری که یکم غر می زنی که انگشتم و کردم تو دهنت ( البته شسته بودم ها  )  دیدم به به یه تیزی کوچولو میشه احساس کرد  الهی بمیرم اینقدر بدون اذیت دندون آوردی برامون   مبارکت باشه عزیزم  آفرین که اینقدر خوش اخلاق  و آرومی و غرغرو نیستی   البته به من که نرفتی حتما به بابا عبد رفتی دیگه  ...
24 اسفند 1391

قاتی پاتی

سلام قندعسل مامان  این روزا یکم نا آرومی می کنی   فکر می کنم دلیلش این باشه که می خوایی صاحب دندون بشی  همه اش دستت تو دهنته یا می خوای پایه میز و دست مامان و کلا همه چی و گازگاز کنی این که می گم نا آرومی نه اینکه اذیت کنی ها به قول خاله زهره از بس خوبی یکم که غر می زنی عادت نداریم   الهی قربونت برم که اینقدر خوش اخلاقی و دوست داشتنی  کیان جونم دیگه زمان زیادی نمونده تا عید نوروز   این اولین بهار زندگیته قربونت برم   سال پیش تو دلم مامان بودی و سال تحویل و خونه مادر اینا گذروندیم امسال میریم خونه مامان جان اینا شایدم اونا بیان خونمون    کم کم سفره هفت سین &...
22 اسفند 1391

پیش نمایش نی نی ها

سلام خاله ها و سلام کیان جونم  چند روز پیش با یه سایتی آشنا شدم که عکس مامان و بابا رو میگرفت و میگفت حدودا نی نی چه شکلی میشه  منم به چند تا از دوستای خوبم که نی نی توراه داشتن گفتم برن سر بزنن حالا واسه اینکه ببینم چقدر شبیه میشه عکس خودم و شوشوم و فرستادم  ببینم چقدر شبیه کیان میشه نتیجه کار این شد ؟  حالا نظرتون چیه ؟ چقدر شبیه شده ؟ به نظر خودم شباهت هایی داره البته کیان جونم قشنگ تره ها  مثلا چشمای کیان درشت تره ولی لبای این عکسه غنچه ای تره  منتظر نظراتتون هستم ؟! بوس بوس  ...
20 اسفند 1391